به گزارش اصفهان زیبا؛ برخی معتقدند نیروی ارتش در انقلاب اسلامی و در جنگ نقش چندانی نداشت؛ در همین راستا باید به حضور تأثیرگذار ارتش در پیروزی انقلاب اسلامی بر مبنای جهاد تبیین پرداخت و از افتخارات ارتش پس از انقلاب اسلامی و زمان جنگ گفت و حقیقت را آنهم با سند و مدرک گفت.
دیدار در نجف
همراهی اعضای ارتش با امام(ره) قبل از انقلاب اسلامی ازجمله مواردی است که نمونههای بسیاری میتوان برای اثبات آن عنوان کرد. بر اساس خاطرهگویی و اسناد و کتابهای موجود، سال 1356 قرار بود مانوری نظامی در سوریه برگزار شود؛ به همین خاطر چند بالگرد باید از ایران بهسمت سوریه پرواز میکرد. محمدحسن پورجمعه و محمد زمانی ازجمله خلبانانی بودند که مأمور شدند همراه با تیم هوایی ایران بهسمت دمشق در سوریه پرواز کنند.
فاصله زیاد بود و باید در عراق سوختگیری میکردند. هماهنگیها صورت گرفت و در پادگان اردشیر بغداد (پادگانی بسیار بزرگ که خود دارای چند پادگان بود) برای سوختگیری و استراحت فرود آمدند. این دو خلبان طبق برنامهای که از قبل داشتند، به قصد دیدار امام(ره) در نجف باید چند ساعت بیشتر در عراق میماندند؛ به همین خاطر برق یکی از بالگردها را دستکاری کردند.
پس از سوختگیری، زمان پرواز فرارسید و آن هلیکوپتر پرواز نکرد. متخصصان عراقی 24 ساعت زمان برای عیبیابی و تعمیر تعیین کردند و خلبان پورجمعه و زمانی با استفاده از این فرصت و تغییر لباس از پادگان بیرون زدند و از بغداد به نجف (محل تبعید امام) رفتند. آنها در دیدار با امام(ره) به ایشان گفتند که آیا در این شرایط کشور ما در ارتش بمانیم یا برای عدم مقابله با مردم از ارتش خارج شویم؟
امام(ره) تأکید کردند: خیر؛ از ارتش خارج نشوید؛ چراکه ارتش برای دفاع از کشور و مردم است، نه اطاعت از شخص؛ آنچه به این رویکرد و اصطلاح ما ارتشیها برمیگردد که میگوید ما در ارتش نوکر شخص نیستیم؛ ما تابع مقررات هستیم و طبق قانون اساسی، وظیفه ما دفاع از مرزهای زمینی، هوایی و دریایی ایران است.
این دو خلبان پس از دیدار و گفتوگو با امام(ره) یکسری اعلامیه و عکس از امام گرفتند و برای انجام مأموریت به سوریه رفتند و پسازآن به کشور بازگشتند. در سوریه چند کفن خریدند. هنگام ورود به ایران سیستم اطلاعات، آنها را بازجویی کرد و در وسایل پورجمعه و زمانی کفنها را دید؛ اما با نگاهی سطحی از آنها رد شد؛ درحالیکه همه اعلامیهها و عکسها درون آن کفنها جاسازی شده بود. آن دو خلبان ارتش با این ترفند اعلامیههای امام را وارد کشور کرده و بین کارکنان ارتش تقسیم کردند. این تنها نمونهای از رابطه پیش از انقلاب اسلامی ارتشیها با امام(ره) بود.
شب بهدنیاآمدن سرهنگ مهرزاد صفر
از دیگر خاطرههای پیش از انقلاب اسلامی که نشان میدهد ارتش همراه با مردم بود، کمک به بانویی باردار در ساعت حکومتنظامی در اصفهان بود. او در محله طوقچی با همسرش زندگی میکرد.
آن شب درد زایمان داشت و همسرش مجبور شد او را به قصد بردن به بیمارستان آنهم در زمان حکومتنظامی از خانه خارج کند. از خانه بیرون زدند و با سربازان ارتش مواجه شدند. افسر شیفت آن شب اما به آنها کمک کرد و با جیپ ارتش آن خانم باردار را بههمراه همسرش به بیمارستان منتقل کرد. پسری که در آن شب به دنیا آمد، هماکنون سرهنگ نیروی هوایی پایگاه هشتم شکاری به اسم مهرزاد صفر است.
شاه فراری شد
در زمان خروج شاه از ایران ارتش کنار مردم بود و به هر شکلی این موضوع را به نمایش درمیآورد؛ آنطور که ارتشیها در همان زمان روی ماشینهای ریوی ارتش که برای جابهجایی کارکنان و بار استفاده میشد، نوشتند: شاه فراری شده است. کسانی که یا از نیروی ارتش بودند یا افرادی که ارتش به آنها اجازه این کار را داده بود.
پرواز بهسمت بهشتزهرا
12بهمن1357 امام(ره) وارد ایران شد. اولین خوشامد به امام از سوی رادار سایت همدان بود که گفت: «امام به کشور خوش آمدی.» صدای این فرد هماکنون موجود است. هنگام پیادهشدن امام از هواپیما نیز مشاهده میکنید که همه بچههای ارتش ازجمله سرگرد جواد فکوری، خلبان اف4 فانتوم، بهعنوان محافظ پای پلههای هواپیمای امام(ره) حضور داشتند. دورتادور امام را بچههای ارتش گرفته بودند. در هنگام انتقال امام به بهشتزهرا بازهم ارتش همراه امام بود.
ماشینی که قرار بود امام را از فرودگاه مهرآباد به بهشتزهرا منتقل کند، دچار مشکل شد و امام با هلیکوپتر ارتش توسط ستوان یکم بیوک سیدین میانهای با آن شرایط حساس به بهشتزهرا منتقل شد.
بیعت با امام 19بهمن1357 پس از راهپیمایی مردم در خیابانها، قشری از ارتشیهای نیروی هوایی و همافرها به دیدار امام در مدرسه فیضیه رفتند. از آن برنامه عکسی به ثبت رسید. بختیارِ نخستوزیر گفت که این عکس مونتاژ است؛ امام اما این عکس را تأیید کرد و گفت که بچههای ارتش از هر بخشی به دیدار من آمدند.
عدم طرفداری از شاه و عدم مقابله با مردم
ارتش در 21بهمن1357 اعلام بیطرفی کرد. ارتشیها اعلام کردند: وظیفه ما دفاع از کشور و مردم است و ارتش نباید در سیاست دخالت کند و ما نوکر کسی نیستیم و تابع مقررات هستیم. وظیفه ما حفظ کشور است و با مردم درگیر نمیشویم.
این رویکرد بیطرفی نشان از عدم طرفداری از شاه و عدم مقابله با مردم از سوی ارتش داشت. سران ارتش این بیانیه را امضا کردند و یگانها به داخل پادگانها رفتند. در آن دوران بینظمی شدیدی در ارتش رخ داد. حضرت آیتالله خامنهای زمانی که میخواهند شرایط آن زمان ارتش و اقدامات ارتشیها را یادآوری کنند، میگویند: آنها (ارتش) احساس تعهد (به دین و کشورشان) داشتند؛ موقعیتشناس بودند و دشمنشناس.
خدا خواست و ارتش پشتیبانی کرد تا انقلاب اسلامی پیروز شد
این مثالها همگی نشان از همراهی ارتش با امام و مردم ایران دارد؛ اینکه ارتش نقش مؤثری در پیروزی انقلاب اسلامی داشته است؛ سندهایی که تنها نه حرف من است، نه دیگران؛ بلکه فرموده امام(ره) است.
امام(ره) 27اسفند1357، 35 روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی، میگوید که چرا انقلاب اسلامی پیروز شد. ایشان در کتاب صحیفه امام(ره)، جلد 6، صفحه 386 میفرماید: «بحمدالله با خواست خدای متعال و پشتیبانی ارتش این نهضت به نتیجه رسید.» بدین معنا که خدا خواست و ارتش پشتیبانی کرد تا انقلاب اسلامی پیروز شود
. امام(ره) 26فروردین1358 این پیام را اعلام کرد که 29 فروردین روز «ارتش» است و نیروهای ارتش باید در این روز رژه بروند؛ ارتش نیز در 29 فروردین رژهای ماندگار را در تاریخ ایران از خود به ثبت رساند، ارتشی که در همه حال بین مردم بود و در زمان پیروزی انقلاب اسلامی نیز خود را سپر بلای مردم کرد.
تعهد ارتشیها به ایران
پس از انقلاب اسلامی (سال 1358) در کردستان، خوزستان، سیستانوبلوچستان، گنبدکاووس و آذربایجان غربی از سوی ضدانقلابها درگیری بهوجود آمد. در آن زمان، ارتشیها شرایط خوبی ازلحاظ تعداد نیرو و نظم موردنیاز نداشتند.
فرمانده یکی از یگانها در کردستان، ایرج نصرتزاد بود؛ سرهنگ زمان شاه که ابتدا خود برای بررسی شرایط منطقه تحت درگیری با دشمن رفت و با چند تن از نیروهایش در تله ضدانقلابها و کوملهها افتاد.
این فرمانده دلاور ارتش در سنندج زمانی که به دست دشمنان انقلاب اسلامی اسیر شد، از او خواستند در ازای مداوا و تأمین خانوادهاش ازنظر مالی و فرستادن آنها به خارج از کشور در بیسیم خود به نیروهایش ابلاغ کند که تسلیم شوند.
او اما این پیام را با شجاعت و قدرت مخابره کرد: «من سرهنگ ستاد ایرج نصرتزاد، جانم فدای ایران، درود بر رهبر انقلاب اسلامی، جاوید باد ارتش جمهوری اسلامی ایران، زندهباد فرماندهان تیپ 1 سنندج، خداحافظتان.» پس از این پیام صدای رگبار گلوله شنیده شد و نصرتزاد به دست دشمنان انقلاب اسلامی به شهادت رسید.
علاقهمندی ارتشیها به قرآن
سرهنگ شریف اشراف سال 1347 با سمت ستوان، شروع به نوشتن قرآن با دستخط خود کرد. او در آن زمان گفت: زمانی که این قرآن تمام شود، من نیز شهید خواهم شد. در آن دوران، معنای شهادت چندان برای مردم ملموس نبود؛ اشراف اما این موضوع را مطرح کرد. ستوان اشراف در 1358 کتابت قرآن را به اتمام رساند و دو ماه بعد در تله ضدانقلابها افتاد و به شهادت رسید؛ یک ارتشی بسیار معتقد، منضبط و بدون هیچ ریاکاری.
مهمترین اقدام ارتش پس از پیروزی انقلاب اسلامی و قبل از شروع جنگ
30فروردین1365 حضرت آیتالله خامنهای در خطبههای نمازجمعه تهران فرمودند: «یکی از افتخارات ارتش، آموزش دیگر نیروهای انقلاب اسلامی همچون سپاه پاسداران و سایر نیروهای رزمنده پس از انقلاب اسلامی بود. مهمترین اقدام ارتش پس از پیروزی انقلاب اسلامی و قبل از شروع جنگ نیز بازگرداندن امنیت و آرامش در کشور و در مناطقی بود که ضدانقلابها قصد بلوا و آشوب داشتند. ارتش جمهوری اسلامی ایران از 22بهمن1357 تا 31شهریور1359 (در آغاز جنگ) حدود دوهزار شهید تقدیم وطن کرد.