به گزارش اصفهان زیبا؛ وحدت امت اسلامی در وضعیت کنونی جهان اسلام، ضرورتی اجتنابناپذیر در تعیین سرنوشت مسلمانان در عرصههای مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی است. تاریخ مسلمانان حکایت از آن دارد که ممالک اسلامی در قرون و اعصار متمادی، با وجود برخورداری از امکانات بالقوه و بالفعل مادی و معنوی نتوانستند به اتحاد و انسجام پایدار دست یابند.
در این میان، استعمار جهانی نیز با ایجاد و حمایت از گروههای تکفیری در پی نابودی امت اسلام بوده است. بر این اساس و بهمنظور آسیبشناسی گفتمان وحدت اسلامی و تقریب مذاهب، «اصفهان زیبا» گفتوگویی را با دکتر علیرضا فرهنگ، مدرس دانشگاه و پژوهشگر ادیان و مذاهب ترتیب داده است.
یکی از بزرگترین مشکلات موجود در جهان دینداری از گذشته تا امروز، تقابل، تکفیر و جنگهایی است که در بین ادیان یا مذاهب زیرشاخه آنها وجود داشته است. حافظ شیرازی نیز به این معضل تاریخی اشارهای داشته و علت وقوع این تنشها را عدم درک حقیقت ادیان توسط پیروان آنها دانسته است:
جنگ هفتادودو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
رویارویی دو مذهب بزرگ شیعه و مجموعه مذاهب اهل تسنن نیز مواجههای از این جنس است. این دو مذهب با ارائه دستاوردهای علمی و تقدیم اندیشمندان، اولیا و عرفای بزرگ به جهان نشان دادهاند که ریشه در حقیقتی عمیق و متعالی دارند. اما آنچه مانع همزیستی مسالمتآمیز آنها شده، عدم تمرکز بر حقانیتهای موجود در هر دو مذهب است.
تاکنون راهکارهای گوناگونی در قالب رویکردهایی خاص برای تحکیم وحدت میان شیعه و سنی ارائه شده است. اما این راهکارها کارآمدی چندانی نداشته و هنوز شاهد درگیری و افتراق در میان پیروان این دو مذهب هستیم. یکی از این رویکردها، دیدگاه مصلحتاندیشانه با محوریت توجه به مسائل سیاسی بوده که در بین دولتمردان ممالک اسلامی متداول است. با اینکه این دیدگاه ثمرات کاربردی محسوسی دارد، نتایج آن عمیق و ماندگار نبوده و سطحی است؛ چرا که فاقد نگاه مبنایی به این موضوع است. گاهی حکمرانان و بزرگان مذاهب بهمنظور رعایت مصلحتاندیشیهای سیاسی بر اختلافات مذهبی سرپوش گذاشته، ولی قلبا عقاید و اصول طرف مقابل را بر حق ندانسته و آن را باطل میپندارند. اما مردم جامعه این نفاق را دریافت کردهاند و این مسالمت ظاهری را نمیپذیرند.
اما راه ایجاد وحدت و تقریب مذاهب پایدار و واقعی در میان مسلمانان چیست؟
به نظر میرسد رویکرد معرفتی که توان ایجاد تفاهمی عمیقتر را داراست، میتواند به تحقق گفتمان وحدت و تقریب مذاهب، کمک شایانی کند. اولین مبنا در حوزه معرفتی وحدت و تقریب مذاهب پذیرش وجود حقهای متعدد در کنار یکدیگر است. جامعه ما اینگونه عادت کرده که در داوری بین دو پدیده، انتخاب یکی بهعنوان حق و دیگری بهعنوان باطل را امری پذیرفتنی بداند. جامعه معمولا به پذیرش دو حق در دو شکل متفاوت عادت ندارند. در اختلافات ایجادشده بین دو طرف، ممکن است هر دو آنها به میزان مساوی یا متفاوت، ذیحق باشند. اختلاف بین مذاهب نیز همینگونه است. یک مذهب مجموعهای متشکل از اندیشهها، باورها و عملکردهای گوناگون است و یک باور جزئی خاص نیست که بتوان آن را سیاه یا سفید مطلق دانست و نگاه صفرویکی به آن کرد.
در این مجموعه، برخی از قسمتها میتواند حق باشد و برخی دیگر ناحق؛ مثلا ممکن است که شالوده آموزههای یک دین، مهربانی و محبت باشد که قطعا این شالوده در شرایط خشن جامعه آن روز، محوری کاملا حق و بهجا بوده است؛ اما محور دین دیگری بر زهد قرار گرفته باشد، چرا که اقتضای جامعه شهوتران و مصرفگرای آن روز چنین ایجاب میکرده که زهد، محور حقانیت قرار گیرد.با این رویکرد، اینکه تنها یک دین یا مذهب را در تمام زمانها بهعنوان یگانه دین حقیقی برای کل بشریت دانست، مورد تردید است.
قرآن نیز در آیه ۶۴ سوره آلعمران، خود از اهل کتاب دعوت میکند تا حول مشترکات ادیان گرد هم بیایند و بر سر آن توافق کرده و زیست مسالمتآمیزی در کنار یکدیگر داشته باشند. قرآن در آیه ۲۵۸ بقره نیز چنین بیان میکند که در بین پیامبران هیچ تفرق و جدایی قائل نشوید و از بیان برتری پیامبری نسبت به پیامبر دین دیگر احتراز کنید. در این فراز قرآنی مؤمنین موظفاند که بین رسولان تباینی قائل نباشند؛ چراکه همه آنها یک حقیقت را بیان میکردند.
خداوند دراینباره در آخرین سوره نازلشده بر پیامبر مهربانیها، یعنی سوره مائده، فصلالخطابی را در آیات ۴۴ تا ۴۸ بیان کرده و آخرین پیامها و سفارشات را اینچنین به بشر عرضه داشته است: «برای هر گروه از شما شریعت و راهی قرار دادیم (که با شریعت دیگر متفاوت است) و اگر خداوند میخواست همه شما را امتی واحد میکرد. ولیکن خدا قصد داشته در آنچه بر شما نازل کرده، شما را بیازماید». سپس خداوند امر میکند که در نیکیها از یکدیگر پیشی بگیرید و ملاک برتری ادیان مختلف را در میزان سبقت و مسابقه پیروان آنها در انجام خیرات دانست؛ نه در میزان تلاش، نزاع و رقابت آنها برای تفوق دینی بر دین دیگر.
خداوند در این آیات بر فوریت انجام کار خیر و استفاده از فرصت زندگی برای سبقت گرفتن در انجام نیکیها تأکید کرده و هیچگاه به مشغول شدن به درگیری و نزاع با پیروان دیگر ادیان برای اثبات حقانیت دینی دستور نداده است. حقانیت هر دین و مذهبی با میزان انجام نیکیها تحقق مییابد؛ نه با طرد، تکفیر و نابودی پیروان دیگر ادیان و مذاهب.
نحوه شکلگیری دو مذهب شیعه و سنی
یکی دیگر از رویکردهای معرفتی که میتوان از آن برای تقویت وحدت اسلامی و پایداری بیشتر تقریب مذاهب بهره گرفت، بررسی و واکاوی نحوه شکلگیری دو مذهب شیعه و سنی است. در این صورت میتوان تجلی وجوهی از حقیقت را در هریک از این مذاهب به نظاره نشست و از آن برای ایجاد نزدیکی و دوستی بین اهل تسنن و تشیع استفاده کرد.
پس از وفات پیامبر مهربانیها و به اتمام رسیدن دوران رسالت ایشان، پیروان حضرت محمد (ص) درحالیکه به یک کتاب آسمانی و رسول الهی ایمان داشتند، آرامآرام تحت تأثیر دو نگرش متفاوت به دو فرقه بزرگ شیعه و سنی تبدیل شدند. به این صورت که پس از حیات رسول اکرم، اهل تسنن در انجام امور دینی خود به کتاب خدا و سنت حضرت محمد (ص) تکیه کردند. اما گروه دیگری از مسلمانان یعنی اهل تشیع، تمسک جستن به عترت یعنی آل رسولالله را همپایه تکیه کردن بر کتاب الهی دانسته و به تداوم ارتباط زمین با آسمان توسط اهلبیت عصمت و طهارت اعتقاد داشتند.
البته عترت آلرسول برای اهلسنت نیز بسیار محترم بوده و در کشورهای غربی جهان اسلام و حوزه آفریقا آنها را «شریف» خطاب میکنند؛ همانگونه که آل رسولالله در ایران «سادات» نامیده میشوند. عترت پیامبر(ص) حتی در کشورهایی نظیر الجزایر، تونس و مصر نیز قابلاحترام و تکریم هستند؛ لذا میتوان چنین گفت که همواره در طول تاریخ اهل تشیع و اهل تسنن، افرادی با جایگاه معنوی والا از آلرسولالله بزرگ و زعیم مردم بوده و قابل تعظیم و تکریم بودهاند.
اما اعتقاد به تمسک جستن به عترت پیامبر، همپایه تمسک جستن به قرآن فقط مخصوص شیعیان است و آنها تفسیر و فهم کتاب خدا را از مجرای عترت دریافت میکنند. این دیدگاه در حوزه متافیزیک، «دیدگاه حضور» نامیده میشود. در این دیدگاه بر حضور معنویت تأکید وافر شده و نماینده معنویت باید شخصی باشد که در کمالات اخلاقی سرآمد و با وجود، هستی و زیست خود و نه صرفا با کلام خود، الگوی همگان باشد.
مثلا در مذهب شیعه، امام جماعت باید عادل و نماد حضور فضایل و معنویت اسلام و رسول خدا در جامعه باشد. اما در فقه اهل تسنن اینگونه نبوده و چنین باوری وجود ندارد. آنها قائل به آناند آن فردی که اقراست، باید پیشنماز باشد. اقرا یعنی کسی که قرآن را بهتر بخواند؛زیرا دیدگاه اهل سنت، «حسبنا کتاب الله» بوده و کتاب خدا همه حقیقت را بیان کرده است. این نوع نگاه، دیدگاه حقیقت محور است. حقیقت از منظر آنها منحصرا در کتاب خدا قرار داده شد و وظیفه آنها این است که با فهم، اندیشه و صلاحدید، قرآن را تفسیر و منطبق با شرایط زمان خود کنند. بر این اساس علمای اهل سنت از ابزار عقل و اجماع به این منظور استفاده میکنند.
اما در شیعه مؤلفه دیگری هم برای فهم کلام خدا وجود دارد و آن وجود جریانی متصل به رسولالله و امامت است. دیدگاه حقیقت و حضور، جنبههای مختلف تجلی اصل الهی هستند. دیدگاه اهل سنت راجعبه قرآن و دیدگاه شیعیان راجعبه آلرسولالله دو حقیقت درباره دو حق است. این دیدگاه موازی هم بوده و میتواند در جایگاه خود کاربردی مفید داشته و بر مبنای حق باشد. اهل تسنن و اهل تشیع هرکدام حقیقت را از منظری نگاه میکنند و بر اساس آن نگاه زندگی خود را سامان میدهند.
یکی دیگر از عوامل مؤثر در تحکیم وحدت اسلامی و تحقق تقریب مذاهب، پالایش و غربالگری جوامع حدیثی دو فرقه بزرگ شیعه و سنی است. جوامع حدیثی بهعنوان یکی از مهمترین منابع معرفتی در اسلام، پس از کتاب خدا از اهمیت و جایگاه ویژهای نزد مسلمین برخوردار است. اما متأسفانه ورود احادیث جعلی به جوامع حدیثی اهل سنت و اهل تشیع با مقاصد و اهداف گوناگون سبب بروز و ظهور آسیبهایی در رفتار دینی مسلمانان شده است. یکی از این آسیبها، تکیه و تمسک پیروان این دو فرقه بر احادیث جعلی با مضمون اتهام به یکی از فرق مذهبی است.
مع الاسف در طول تاریخ، اهل تسنن و اهل تشیع با تکیه بر محتواهای احادیثی که در آن به یکی از مذاهب اسلامی اتهاماتی وارد شده، فضای جامعه اسلامی را متشنج ساخته و به تخریب همدیگر میپردازند و نادانسته به مهرهای در دست معاندان برای تضعیف وحدت امت اسلام مبدل میشوند. بر این اساس بهنظر میرسد، مسیر تقریب مذاهب از غربالگری این احادیث هموار میشود. هرچند غربالگری احادیث در این دو مذاهب ظاهرا انجام میشود؛ اما این پالایش فقط تحت عنوان علم رجال صورت گرفته و منحصرا میزان وثوق راوی حدیث مورد ارزیابی قرار میگیرد.
این درحالی است که غربالگری احادیث باید به شکل علمی صورت گیرد. از امام صادق (ع) نیز چنین نقل شده است که ایشان امر کردند تا هر حدیثی که بهظاهر از ائمه نقل شده، اما مفهوم و محتوای آن با قرآن منطبق نبوده، دور انداخته شود؛ چراکه از معصوم صادر نشده است. پس آنچه نزد ائمه اطهار (ع) در بررسی صحتوسقم احادیث ارجحیت دارد، ارزیابی و واکاوی محتوای حدیث است، نه صرفا بررسی میزان وثوق راویان حدیث. در این راستا، یافتههای علوم مرتبط با نقد متن در علوم انسانی و علوم دینی در غرب میتواند کمک شایانی به مسلمانان در پالایش جوامع حدیثی کند.