شهر چیست و چگونه اداره میشود؟ تلقی رایج این است که شهر با مهندسان و ساختوسازشان اداره میشود.
– هیییس یوما، رائد جان، صدا نکن داداشت خوابه!
معمولا محققانی که در مکتب «والت وایتمن رستو» (محقق دانشگاه MIT و مشاور امنیت ملی در دوره ریاستجمهوری جان اف کندی) پرورش یافتهاند، معتقدند که رشدوبلوغ جوامع در شهر رخ میدهد و آخرین مرحله تکوین جوامع بشری وقتی اتفاق میافتد که به مصرف انبوه دست مییابند.
هفته پیش در سلسلههمایشهای شروع یک زندگی جدید واقع در مجموعه فرهنگی تفریحی باغ نوش، دکتر الهه حاجصادقی، پژوهشگر طبسنتی و متخصص طب سوزنی قبل از سخنرانی چالشی انجام داد.
این نه اولین آزمون زندگی است و نه آخری! حتی نمیتوان گفت که سختترین! قسمت ترسناک ماجرا اینجاست که بعد از این قرار است زندگی آنقدر سختتر و پیچیدهتر شود که کنکور و ماجراهایش در آن گم میشود. بعد از این خبرهایی هستند که شما را بیشتر از خبر نتایج کنکور خوشحال یا ناراحت میکنند.
کمتر از یک هفته پیش بود که فیلمی در فضای مجازی پخش شد. فیلم اردوگاهی از آوارگان که ساکنانش در میان فضای خالی چادرهای اسکانشان جمع شده و عدهای دامادی را بر دوش گرفتهاند.
بررسی شکل گیری و توسعه محلات شهری، کنکاش در تاریخ پرفرازونشیب آنها و مشاهده ردپای آثار گذشته در وضعیت کنونی مناطق شهری، نهتنها موضوعی جالب توجه است، بلکه موجب کشف سرنخهای بسیار از تحولات اجتماعی و شهری و سیاسی میشود.
بازسازی عشق در رابطه، کالبدشکافی ذهنی همسران، پنج زبان عشق و شفای زندگی از عناوین کاربردی و ویژه زوجین است که چند ماهی است در مجموعه فرهنگی تفریحی باغ نوش با حضور محمدعلی شهبازی، روانشناس برگزار میشود.
اشعه گرم و زندگیبخش آفتاب روح و جسم را مینوازد، جسم سردم روح تازهای به خود میگیرد.
در شماره قبلی روزنامه به مسئله زنان پرداختیم؛ آن هم از نوع گفتمانیاش. اینکه بانوان در کشور ما چه کردهاند؟ چه میکنند و چهها که خواهند کرد. از مشکلات ساختاری و فرهنگی گفتیم که سد بسیاری از اقدامات شده است و آسیبهایی که به دنبال خواهد داشت.
چندسالی است که اصفهان و معضلاتی که یکبهیک خود را در پهنه این شهرستان نشان میدهند، برای بسیاری از متفکران و اصفهاناندیشان پرسشهای اساسی را به وجود آورده است؛ اینکه «مسیر شکوفایی اصفهان از کجا منحرف شده است؟»، «چه عواملی را باید علت وضعیت فعلی دانست؟» و «چه باید کرد؟»
آنجا چیزی نبود جز خاک و علفهای هرز! بستر رود ترکهای بزرگی برداشته بود. برای رودخانهشان حتی یک قطره آب هم باقی نمانده بود. زایندهرود از تشنگی مرده بود!