اجارهها سربهفلک کشیده است و مستأجران سرگردان و از این خانه به آن خانه راهی کوچهپسکوچههای شهر هستند.
اجارهها بالا رفته است تا با شروع سال جدید، «کاسه چه کنم» به دست مستأجران داده و آنها را در تنگنا قرار دهد؛ همانهایی که در جستوجوی یک سقف، بنگاههای شهر را زیر پا میگذارند تا شاید خانهای را پیدا کنند که بودجهشان با اجاره آن سازگار است.
مالیات بر خانههای خالی اصفهان در پیچوخم اجرا معطل مانده است. با سپردن اجرای این طرح به دست وزارت راه و شهرسازی و با توجه به روند کُندی که در پیش گرفته بود، میتوان پی برد که اجرای آن بهخوبی عملی نشده و این وزارتخانه از به سرانجام رساندن آن ناتوان بوده است.
امسال بهجای دو دختر، مادر بیستونه دختر بودم. روزهای اول مهر که سختی و فشار کار ساعتهای خوابم را به کمتر از پنج ساعت رسانده بود، با خودم میگفتم عمرا این بچهها را دوست داشته باشم، عمرا نگران سلامتی آنها بشوم، عمرا دلتنگ نبودنشان بشوم، عمرا بیشتر از اندازه دلم برای درسومشقشان بسوزد؛ اما نشد!
تا جایی که یادم میآید، مادر به خانه همسایه رفت تا او را برای جشن تولد دعوت کند.
چندساعتی مانده به قرار، محل دیدار عوض میشود. ضیافت از گلستان شهدا میرسد به خانهای در قلب خیابان ابنسینا. خانهای که سیوهفت سال پیش شده بود تلی از خاک و خراش جنگ، چنگ انداخته بود به تمام پیکرش.
مسئله خانواده و نقش زن در آن و اولویتهای زنان یکی از مسائلی است که در جامعه امروز ما بهصورت تئوری و روی کاغذ یکی از پراهمیتترین مسائل بوده؛ اما در عمل دچار کملطفیهای بسیاری شده است و گویی اهمیت بسیار کمی به آن داده میشود. مسئلهای مهم؛ اما کوچکانگاشتهشده.
خانهدار شدن در شهرهایی که سابقه تاریخی زیست در آنها قابل توجه است، کار سختی است و انجام اقداماتی در حوزههای مرمت، نوسازی و بهسازی در کهنشهرها، ساده نیست؛ از همین رو شنیدن تجارب دیگران میتواند چراغ راهی برای تصمیمگیران باشد.
اتوبان فرودگاه گم شده لابهلای مه انبوه و فشرده که مثل لحافی ضخیم و پنبهای لبههایش را گسترانده بر آسفالت سرد و یخزده تا خودروهایی را که برای رفتن شتاب دارند مچاله کرده باشد در خود.