به گزارش اصفهان زیبا؛ انسان موجودی مختار و دارای قدرت اختیار است. در هر موقعیت و مرحلهای از زندگی باشد، باز هم بیشتر و بهتر از آنچه هست و دارد را طلب میکند.
بهعلاوه وجود بعضی خصلتهای فطری مثل کمالگرایی، زیباییدوستی و… منجر میشود او به بهترین شکل بخواهد به نیازها و خواستههایش پاسخ دهد؛ اما وجود محدودیتهای مالی، زمانی، اجتماعی و دینی او را ملزم به انتخاب و تصمیمگیری از بین گزینهها میکند.
فرض کنید فردی تصمیم دارد برای سفر به کویر و دریا برود. بهدلیل محدودیتهای مالی و زمانی (نمیتواند همزمان در دو مکان باشد) بهناچار بین کویر و دریا باید مقصد خود را انتخاب کند. حالا اگر این فرد بخواهد سفر خانوادگی برود، پیشنهادهای سایر اعضای خانواده هم بهعنوان محدودیتهای جمعی به گزینههای او برای انتخاب اضافه میشود.
بعضی انتخابها و تصمیمگیریها ساده هستند. در مقابل انتخابهایی هم مثل انتخاب شغل، انتخاب همسر، انتخاب رئیسجمهور و… میتواند هزینههای گزاف و غیرقابلجبرانی داشته باشد. برای انتخاب بهترین گزینه میتوان از فردی آگاه و متخصص برای کمکگرفتن و راهنمایی در تصمیمگیری استفاده کرد.
انتخاب، در روزمرگی ما جریان دارد. همین انتخابها هستند که مسیر زندگی و شخصیت ما را میسازند. هر انتخاب برای فرد منافع و هزینههایی به همراه دارد؛ پس توجه به منافع و هزینههای هر انتخاب مهم است.
انتخاب در کودکی
موضوع انتخاب و تصمیمگیری در تربیت اقتصادی جزو اولین موارد آموزشی است؛ زیرا بهترین زمان برای فراگرفتن این مسئله مهم، دوران کودکی و در کانون خانواده است. البته این نکته لازم به ذکر است که برای نهادینهشدن چنین مفهومی، نیاز به زمان و همراهی خانوادهها وجود دارد.
کودک زمانی که در فضای انتخاب قرار میگیرد، واکنشی مثل اضطراب، سردرگمی یا کمکگرفتن از والدین را بروز میدهد. تمام این موارد در ابتدای کار طبیعی است؛ اما چگونه و بهچهنحو میتوان کودک را به سمت تصمیمگیری درست هدایت کرد؟ نکتهای است که در ادامه بدان پرداخته خواهد شد.
انتخابهای شخصی بچهها به عهده خودشان باشد
میتوانید کودک را در انتخاب لباس مناسب بدین گونه راهنمایی کنید: لباسهای کودک را به «لباس برای مهمانی، لباس برای بیرون از منزل (خرید، پارک)، لباس برای منزل» تقسیمبندی کنید. اکنون از کودک بخواهید لباس مناسب برای مهمانی عصر را خودش انتخاب کند یا میتوانید به کودک در انتخاب فعالیت پس از انجام تکالیف مدرسه کمک کنید. به او دو گزینه پیشنهاد دهید: «بازی یا تماشای انیمیشن»؛ انتخاب را به عهده کودک بگذارید. شایان ذکر است که در تمامی موارد والدین اجازه دارند فقط بهعنوان راهنما کنار کودک باشند و مسیر را برای او هموار کنند.
تعداد گزینههای تصمیمگیری را محدود کنید
برای کودک زیر چهارسال، دو گزینه را برای انتخاب پیش روی او قرار دهید؛ ولی برای کودک بالای چهارسال وضعیت متفاوت است. میتوان گزینههای انتخابی را افزایش داد؛ اما همراهی والد در کنار کودک را میطلبد؛ بهگونهای که با استدلال و منطق گزینهها رد شوند و به تعداد گزینه کمتری برای انتخاب برسد.
هنگام خرید لباس، میتوانید انتخاب رنگ مناسب برای لباس را به عهده کودک بگذارید. اگر رنگهای آبی، سیاه، قرمز و صورتی جزو گزینههای انتخابی کودک باشد، احتمالا در لحظه اول، رنگ موردعلاقه را انتخاب میکند. اینجا نقش والدین بهعنوان راهنما میتواند کودک را به سمت تصمیمگیری درست سوق دهد: «رنگ سیاه برای مهمانی مناسب نیست؛ از طرفی لباس رنگ آبی هم در کمد است.» پس دو گزینه حذف شد و انتخاب از بین دو گزینه باقیمانده بر عهده کودک قرار میگیرد.
نکته دیگر همانطور که در مثال بالا بیان شد، این است که هنگام تصمیمگیری، باید به فواید و هزینههای هر انتخاب توجه شود. فواید و مضرات هر گزینه را همچون قراردادن در کفههای ترازو بررسی کنید و نسبت به شرایطی که در آن هستید، بهترین گزینه را انتخاب کنید. این کار کمک میکند تصمیم آگاهانه بگیرید و راحتتر عواقب هر انتخاب خود را بپذیرید.
عدمسختگیری در انتخاب و تصمیمگیری کودک
مواردی مثل سرکردن کلاه زمستانی در تابستان، انجامندادن تکالیف، همچنین خرید تنقلات و خوردن آن بهجای وعده اصلی یا پساندازنکردن و گمکردن پول توسط فرزند، در همان هفتههای اول که شروع به پرداخت پولتوجیبی میشود، همگی جزو انتخابهای نادرست محسوب میشود و نتایج خوبی برای فرزند شما بههمراه ندارد. حال اگر سختگیری خود را کم کنید، متوجه میشوید همین انتخابهای غلط را میتوان بهعنوان یک فرصت برای کسب تجربه، افزایش اعتمادبهنفس و توانمندشدن او در انتخابهای بعدی در نظر گرفت. گاهی سختگیری والدین از روی دلسوزی و شفقت آنها نسبت به فرزندشان است؛ اما اگر کمی حساسیتها کم شود، در بلندمدت شاهد رشد شخصیتی کودک خواهید بود.
توجه به چهارچوبهای خانواده
اگر برای انتخابهای کودک چهارچوب تعیین نشود و او در فضایی کاملا رها و آزادانه انتخاب کند، محدودکردن او در سالهای بعد خصوصا شروع نوجوانی بسیار سخت خواهد شد. کودک باید بداند انتخابها در قالب یک چهارچوب مشخص و با رعایت خط قرمزهای خانواده انجام میشود. دو نوع چهارچوب و خط قرمز تعریف شده است: ۱. چهارچوبهای فرهنگی و اعتقادی مثل انتخاب لباس طبق اعتقادات خانواده و انتخاب کلمات مناسب هنگام گفتوگو با دیگران طبق عرف و فرهنگ خانواده، 2. چهارچوبهای مربوط به سلامتی مانند انتخاب نوشیدنیها و خوراکیها. حال اگر کودک طبق چهارچوبها انتخاب نکند، خانواده میتواند با ملایمت و خوشرویی گزینه انتخابی کودک را که جزو خط قرمزهای خانواده است، حذف کند.
نتایج مربوط به آینده را به کودک گوشزد کنیم
برای کودک بالای هفتسال که مفهوم آینده را بهدرستی درک میکند، میتوان در این مورد صحبت کرد. بعضی انتخابها در زمان حال، میتوانند نتایج بهتری در آینده داشته باشند؛ مثل انتخاب خرید یک کتاب کمکدرسی بهجای خرید کتاب داستان در ایام امتحانات یا انتخاب پساندازکردن قسمتی از پولتوجیبی به جای خرجکردن تمام پولتوجیبی.
کودک تصمیم میگیرد با تمام پولتوجیبی خود خوراکی بخرد. میتوان به او پیشنهاد داد به جای خرجکردن پولتوجیبی، قسمتی از آن را پسانداز کند و در طی چندهفته آینده وسیلهای که مدتهاست آرزوی داشتن آن را دارد، بخرد.
هزینهفرصت انتخاب
درنهایت آخرین مطلبی که در بحث انتخاب و تصمیمگیری در تربیت اقتصادی بیان میشود، عنوان «هزینهفرصت» است. هزینهفرصت، یا همان هزینه فرصت ازدسترفته، عبارت است از هزینه بهترین انتخاب ممکن از بین سایر انتخابهای دیگر که از آن صرفنظر شده است.به بیان سادهتر، به هزینه و بهایی که هر شخص برای انتخاب خود میدهد، هزینهفرصت میگویند. در هر انتخاب توجه به هزینهفرصت آن انتخاب بسیار مهم است.
هر چه هزینهفرصت ازدسترفته کمتر باشد، به این معناست که گزینه بهتری را انتخاب کردهاید. توجه به چنین نکتهای شما را در اتخاذ تصمیم درست یاری میکند.اگر انتخاب بین دو گزینه باشد، یکی از گزینهها انتخاب شماست و گزینهای که انتخاب نشده است، بهعنوان هزینهفرصت بیان میشود. فرض کنید کودک برای خرید یک اسباببازی به فروشگاه میرود. او بین عروسک و توپ میخواهد انتخاب کند. اگر عروسک را انتخاب کند، توپ بهعنوان هزینهفرصت تلقی میشود و اگر توپ را انتخاب کند عروسک هزینهفرصت انتخاب اوست.
هنگامیکه تعداد گزینهها بیشتر از دو باشد، هزینهفرصت براساس اولویتبندی گزینهها انجام میگیرد. گزینهای که بیشترین اولویت را دارد، انتخاب و اولویت دوم هزینهفرصت محسوب میشود.با ذکر یک مثال ادامه میدهیم. فرض کنید کودک میخواهد برای بعدازظهر روز جمعه بین سه گزینه رفتن به شهربازی، سینما و خانه مادربزرگ انتخاب کند. اولویتهای او به ترتیب خانه مادربزرگ، شهربازی و سینماست؛ پس انتخاب، همان اولویت اول، یعنی خانه مادربزرگ است و هزینهفرصت انتخاب او، شهربازی است؛ یعنی با رفتن به خانه مادربزرگ، مزایای رفتن به شهربازی را از دست داده است.
حال اگر به هر دلیلی رفتن به خانه مادربزرگ کنسل شود، گزینه دوم که همان هزینهفرصت انتخاب او بود، یعنی شهربازی، اکنون انتخاب میشود.شاید در انتخابهای روزمره بررسی هزینهفرصت مهم به نظر نیاید؛ اما در انتخاب نوع سرمایهگذاری، انتخاب شغل، انتخاب محل زندگی و… نقش بسیار مهمی پیدا میکند. همواره در تصمیمگیری ممکن است یک احساس زیان بهواسطه ازدستدادن دیگر انتخابها وجود داشته باشد؛ به همین دلیل توجه به هزینهفرصت یک انتخاب به شما کمک میکند تا احساس خسران کمتری داشته باشید؛ زیرا شما انتخابی کردهاید که بهواسطه آن مطمئن شدهاید از بین گزینههای موجود توانستهاید ارزشمندترین گزینه را انتخاب کنید.
توجه به هزینهفرصت میتواند در رفع نارضایتی نسبت به انتخابهای صورتگرفته نیز مؤثر باشد؛ زیرا با درنظرگرفتن گزینههای دیگری که داشتهاید، متوجه خواهید شد که در صورت انتخاب دیگر موارد نسبت به انتخاب فعلی، تا چه حد ممکن بود شرایط بهتری داشته باشید.