به گزارش اصفهان زیبا؛ اگر هنر را وسیلهای برای انتقال حس و اندیشه بدانیم، بدون شک موسیقی یکی از اثرگذارترین ابزارها برای این رسالت است.
اگر با دقت پیگیر رخدادهای مهم جهانی باشید، درمییابید که بسیاری از رویدادهای مهم اجتماعی در جوامع گوناگون تحتتأثیر موسیقی و اثرات آن قرار گرفتهاند. تقریبا در بیشتر انقلابها و جنبشها ردپای هنر و بهخصوص موسیقی را میتوان مشاهده کرد.
این گواهی بر اثرگذاری بالای این هنر بر مخاطب خود است. بهطورکلی، موسیقی ابزار مهمی برای فرهنگسازی است؛ ولی بستگی دارد توسط چه تفکراتی پدید بیاید. امروزه و با گذشت سالها از پیروزی انقلاب اسلامی، جوانان مستعد و هنرمند، در حوزه آهنگسازی و تولید محتوا بهصورت موسیقی پیشرفتهای چشمگیری را به نمایش گذاشتهاند.
بسیاری از موسیقی فیلمها، موسیقیهای تئاتر و سایر رویدادهای هنری بارها در جشنوارههای هنری استانی و سراسری درخشیدهاند. مجید عسکریان یکی از آهنگسازهای جوانی است که برای شناخت بیشتر شرایط این رشته هنری، «اصفهان زیبا »سراغ این آهنگساز جوان رفته است.
از حرفه و آثار خود بگویید. تعریف شما از هنر آهنگسازی چیست؟
به نظر من صرفا هرکسی که تولید ریتم و آوا انجام میدهد، آهنگساز نیست. از نظر من، آهنگساز واقعی کسی است که بتواند احساس بسازد. بتواند بهصورت هدفمند، حس مخاطب را برانگیزد و بتواند با صدا، در ذهن مخاطب تصویر یا مفهومی را بسازد که مدنظر دارد. خدا را شکر در این سالها همکاریهای متعددی با آستان قدس رضوی داشتهام؛ چندین اثر نیز با همکاری صداوسیما و ارگانهای گوناگون تولید کردم. موسیقی متن فیلم سینمایی «چند قطره آبان» یکی از پروژههایی بود که در آن شرکت داشتم و درباره عملیات محرم و حماسه ۲۵ آبان مردم اصفهان است.
استعداد شما در این زمینه چگونه کشف شد؟
شاید عجیب باشد؛ اما من از حدود ششسالگی و در مراسمو جشنهای سازمانی محل کار پدرم که سالی یکبار برگزار میشد، علاقهمند به موسیقی شدم. درست در لحظهای که همه حضار و مخاطبان برنامه، درگیر مشاهده برنامههای در حال اجرا بودند، من مات و مبهوت دستان نوازندهای بودم که در حال نواختن موسیقی زنده مراسم بود. ازنظر من انگار او داشت جادو میکرد و با انگشتانش حس و حال زیبایی را به مردم منتقل میکرد. آنقدر برایم جذاب بود که سالها بعد و حتی در مراسمو جشنهای مناسبتی دیگر هم فقط و فقط به دلیل علاقه به شنیدن صدای ساز نوازنده به آن جشنها میرفتم. به این صورت بود که متوجه علاقه عجیب و زیاد خودم به موسیقی شدم و بعدازآن به دنبال ساخت و تنظیم موسیقی رفتم.
در حال حاضر، علاقهمندان به آهنگسازی چه راههایی برای ورود به این عرصه دارند؟
برای موفقیت در این عرصه، اولازهمه شخص باید حرفی برای گفتن داشته باشد؛ البته نه به این معنی که از همان اول کاملا خلاق و نوآور عمل کند؛ اما نیاز است در قدم اول، ایدههای موسیقایی جالب و جذاب، اقلیات علمی و فنی لازم و روحیه خستگیناپذیری سرشار در خود ببیند تا بتواند حرفی برای گفتن داشته باشد. در صورت داشتن این خصوصیات، شخص میتواند با ارتباط گرفتن با گروهها و خوانندهها و… با ارائه نمونه کارهای خود و با توافق طرفین اقدام به تولید کند و در ادامه به موفقیت در این عرصه برسد.
فکر میکنید استعدادهای آهنگسازهای نسل جدید تا چه اندازه به سبک سنتی تمایل دارد؟
من زیاد درگیر موسیقی سنتی و مخاطبانش و مطالب مربوط به آن نبودهام؛ اما میتوانم دیدگاه شخصیام را بیان کنم که البته حتما به معنی درست بودن آن نیست. به نظر من از آنجایی که نسل جوان کنونی اغلب اوقات در پی شور و هیجان و جذابیتهای ریتمیک و فرکانسی موسیقی هستند و ما کمتر شاهد ارائه چنین فضاهایی در موسیقی سنتی بوده ایم، شاید همین موضوع دلیلی بر عدم استقبال نسل جدید از موسیقی سنتی بوده باشد.
چرا آهنگسازان کمتر سراغ موسیقی سنتی میروند؟
یکی از دلایلی که ممکن است باعث شود نسل جوان کمتر به سراغ موسیقی سنتی برود، درگیر نشدن روزمرگیهای عموم مردم با موسیقی سنتی است. به عبارت دیگر، مردم در روزمرگیهای خود آنقدر که با ژانرهای مختلف موسیقایی برخورد دارند و به دلایل متعدد و بهصورت ناخودآگاه آنها را میشنوند، با موسیقی سنتی چنین مواجههای ندارند و همین موضوع باعث شده است ذهن و فکرشان بیشتر مشغول به همان نوع موسیقیها باشد و دیگر ذهن و حواسشان به سمت موسیقی سنتی نرود.
دلیل دیگری که میتوانم به آن اشاره کنم، متنها و شعرهای کلاسیک و غیرمحاورهای است که متن شعرهای اکثر کارها در موسیقی سنتی را تشکیل میدهد؛ درصورتیکه اغلب مردم، به متنهای ساده و محاورهای بیشتر روی خوش نشان دادهاند و به نظر من این هم ممکن است یکی از دلایل تمایل نداشتن نسل جدید به موسیقی سنتی باشد.
در حال حاضر، جایگاه موسیقی آیینی و حماسی ما از نظر کمی و کیفی چگونه است؟
خوشبختانه در سالهای اخیر و با توجه به حمایتهای سازمانی صورتگرفته از موسیقی حماسی و آیینی، شاهد رشد روزافزون کمی و کیفی در این مدل کارها بودهایم؛ بهطوری که حتی میتوان گفت شاهد تنوع بیشتری در فرم و محتوای آن نسبت به خیلی از موسیقیهای اصطلاحا مارکتی هستیم که هر روز دارند بیشتر از قبل شبیه به یکدیگر و تکراری میشوند.