پذیرش حس مالکیت در کودکان و روش‌های برخورد مناسب با آن

احتمالا شما هم تابه‌حال با این صحنه در مهمانی‌ها و دورهمی‌ها مواجه شده‌اید، صحنه‌ای که مادر از فرزندش می‌خواهد اسباب‌بازی‌هایش را به کودکان دیگر هم بدهد؛ اما کودک وسایلش را به خودش محکم می‌چسباند، گریه می‌کند و باعث می‌شود دیگر بچه‌ها نیز اشک بریزند.

تاریخ انتشار: 12:02 - یکشنبه 1403/03/27
مدت زمان مطالعه: 5 دقیقه
پذیرش حس مالکیت در کودکان و روش‌های برخورد مناسب با آن

به گزارش اصفهان زیبا؛ احتمالا شما هم تابه‌حال با این صحنه در مهمانی‌ها و دورهمی‌ها مواجه شده‌اید، صحنه‌ای که مادر از فرزندش می‌خواهد اسباب‌بازی‌هایش را به کودکان دیگر هم بدهد؛ اما کودک وسایلش را به خودش محکم می‌چسباند، گریه می‌کند و باعث می‌شود دیگر بچه‌ها نیز اشک بریزند.

والدین در این مواقع اغلب در خصوص رفتار کودک خود حس خوبی ندارند و این مسئله می‌تواند پرسش‌هایی را در ذهنشان ایجاد کند که چرا کودکان به این شکل رفتار می‌کنند؟

پاسخ به این پرسش مربوط به مفهومی به نام «حس مالکیت کودکان» است که در سنین تقریبا دو تا پنج‌سالگی در شخصیت کودکان آشکار می‌شود.

وظیفه والدین این است که در این زمینه آگاهی خود را افزایش دهند و با برخورد صحیح و مناسب، به رشد اخلاقی و اجتماعی کودکان کمک کنند.

اما حس مالکیت در کودکان به چه معناست و به چه اشکالی نمودار می‌شود؟!

حس مالکیت در کودکان به این معناست که آن‌ها احساس می‌کنند یک چیز خاصی به آن‌ها تعلق دارد و خود را صاحب آن وسیله می‌دانند؛ درواقع، کودکان با استفاده از این حس، به‌عنوان مالکان اشیا و فضاهایی که به آن‌ها تعلق دارد، خود را دارای هویت متمایزی می‌بینند.

حس مالکیت در کودکان ممکن است در ارتباط با اجسام مادی مثل اسباب‌بازی‌ها، لوازم‌التحریر و لباس‌ها بروز کند؛ همچنین این حس می‌تواند به تعلق کودکان به فضاهایی مانند اتاق‌خوابشان، باغچه یا مکان‌های دیگری که برایشان مهم است، مرتبط شود.

بی‌شک، حس مالکیت در کودکان از دو ناحیه مهم و نکته‌برانگیز قابل‌بررسی است:

در ابتدا، این حس باعث می‌شود کودکان توانایی تجربه استقلال و خودمختاری را داشته باشند. آن‌ها بنا به اینکه یک شیء به آن‌ها تعلق دارد، در خصوص وضعیت آن حساس هستند و سعی می‌کنند به‌صورت مستقل برای آن شیء تصمیم بگیرند. به‌این‌ترتیب، حس مالکیت به کودکان حس استقلال، اعتمادبه‌نفس و توانایی تصمیم‌گیری مستقل را ارائه می‌دهد.

در ناحیه دوم، حس مالکیت به کودکان کمک می‌کند توجه خود را به یک شیء یا فضای خاص جلب کنند و درنتیجه قوانین و مسئولیت‌های مرتبط را درک کرده و شناخت بهتری درباره محیط پیرامونی خود پیدا کنند. زمانی که کودکان احساس مالکیت می‌کنند، ارتباطی عمیق با آنچه به آن‌ها تعلق دارد، پیدا می‌کنند و با آگاهی از مسئولیت‌های مربوط، به بهترین شکل ممکن به مراقبت از آن می‌پردازند.

بنابراین، توجه به حس مالکیت کودکان و ارج‌نهادن به آن بسیار حائز اهمیت است. تسلیم‌شدن به این حس در کودکان به معنای احترام به تمامیت شخصیت آن‌ها، پیشبرد خلاقیتشان و ایجاد ارتباط نزدیک با آن‌هاست.

همچنین یکی از مفاهیم و موضوع‌های مهمی که والدین تمایل به مشاهده‌ در رفتار فرزندانشان دارند، مفهوم بخشش است. تا زمانی که والدین حس مالکیت در کودکان را نپذیرند یا اینکه این حس را در وجود کودکان سرکوب کنند، قادر نخواهند بود مفاهیمی مانند بخشش، سخاوتمندی، بزرگواری و قرض‌دادن را به کودکان آموزش دهند؛ بنابراین، در ابتدا باید به مفهوم مالکیت پرداخت؛ سپس به مفهوم بخشش.

به نظر می‌رسد بهترین شیوه برخورد این است که ابتدا به کودکان مفهوم مالکیت را به‌صورت «مال من» و «مال او» آموزش دهیم و آن‌ها را مطلع سازیم که برخی از اشیا متعلق به آن‌هاست و بعضی دیگر نیست؛ سپس از آنان بخواهیم که برای مدت کوتاهی وسایل خود را به دوستان یا خواهر و برادر خود بدهند و به این ترتیب با مفهوم بخشش و اعطای امانت نیز آشنا شوند.

والدین عزیز توجه داشته باشند که کودک نباید مفهوم مالکیت را با مصرف‌گرایی اشتباه بگیرد؛ به این معنی که کودک وسایل خود را به دیگران قرض دهد و دیگر هیچ حس تعلقی به وسایل خود نداشته و مطمئن باشد که والدین جایگزین بهتری برای وسیله‌اش تهیه و خریداری می‌کنند. این نکته‌ ظریفی ا‌ست که بی‌توجهی به آن، سبب بروز خطا در امر تربیتی کودک شده و این کودکان در آینده با مفاهیمی همچون مسئولیت‌پذیری یا قدرشناسی نیز دچار مشکل می‌شوند؛ درنتیجه والدین باید توجه خاص در تربیت و آموزش این مفاهیم به کودکان داشته باشند.

«برچسب‌زدن به کودکان ممنوع!»

برچسب‌زدن به کودکان یکی از خطاهایی است که در تربیت آن‌ها باید از آن پرهیز کرد. والدین نباید به فرزندانشان خصوصیاتی همچون «خساست» را الصاق کرده تا از این رهگذر در اخلاق آن‌ها تغییر ایجاد کنند.

برای کودک، تفاوتی نمی‌کند چه تعداد اسباب‌بازی دارد و آیا کودک دیگری هم همان اسباب‌بازی را دارد یا نه. کودکان در اندیشه تک‌بعدی زندگی می‌کنند و تنها چیزی که از ذهنشان می‌گذرد، این است که «این اسباب‌بازی مال من است». در چنین شرایطی، احساس مالکیت آن‌ها بسیار قوی است؛ بنابراین، استفاده از برچسب برای کودکان اشتباه است و والدین باید از این کار به‌شدت خودداری کنند.

همچنین باید به این نکته توجه کرد که متأسفانه برخی والدین از روش تنبیه برای آموزش مفهوم مالکیت استفاده کرده و فکر می‌کنند با این روش می‌توانند جلوی رفتارهای ناپسند کودکان را بگیرند؛ درحالی‌که گاهی کودک ممکن است حتی دلیل تنبیه را درک نکند و در دفعات بعدی با اصرار بیشتری رفتار خود را تکرار کند؛ درنتیجه، تنبیه تنها منجر به ایجاد ناهماهنگی در شخصیت کودکان و تخریب آن‌ها می‌شود؛ بنابراین بهتر است به‌جای تنبیه، از آموزش صحیح مفاهیم درست و غلط استفاده کنیم تا بتوانیم به رشد شخصیت آن‌ها کمک کرده و آن‌ها را در مسیر زندگی‌شان همراهی کنیم.

در حالت کلی، زمانی که والدین با کودکان در حال مشاجره بر سر اسباب‌بازی یا اشیای دیگر هستند، بهترین راه‌حل این است که والدین با آرامش کامل اسباب‌بازی را از کودکان بگیرند و آن را به کودکی که واقعا مالک و صاحب آن است برگردانند؛ سپس کودکی را که مالک اسباب‌بازی است، تشویق کنند تا با اراده‌ خویش این شیء را به کودکی که مالک آن نیست، به‌عنوان امانت بدهد. این مفاهیم باید به کودکان به شکل تمرین‌های عملی آموزش داده شود.

اما روش‌هایی نیز وجود دارد که والدین می‌توانند با به‌کارگیری آن‌ها، هم به حس مالکیت کودک توجه کنند و هم از مشاجره و جدل کودکان جلوگیری کرده یا به حل نزاع آن‌ها کمک کنند. برخی از راهکارهای عملی در این موقعیت‌ها عبارت‌اند از:

1. فراهم‌کردن فضای پذیرش و گفت‌وگو: به جای اتخاذ رویکرد تنش‌زا، ایجاد یک فضای پذیرش و گفت‌وگو که امکان بیان احساسات و نیازهای هر کودک را فراهم کند، می‌تواند در رشد شخصیت فرزند و رفع چنین رفتارهایی در آینده مؤثر باشد. والدین می‌توانند کودکان را به آرامش فراخوانند و به آن‌ها اجازه دهند دیدگاه‌های مختلف خود را درباره‌ چالش پیش‌آمده بیان کنند.

2. تشویق به مشارکت: سعی کنید کودکان را تشویق کنید که به‌ جای قدرت و تصاحب، درباره اشیا و منابع به‌صورت مشارکتی فکر کنند. آموزش مفاهیمی از قبیل اعتماد، همکاری و توزیع منصفانه درون خانواده، می‌تواند به کودکان آموزش داده شود.

۳. تعیین قوانین مشترک: وقتی کودکان در حال بازی هستند، والدین می‌توانند همراهی‌کننده باشند و قوانین یا معیارهایی را برای بازی مشترک تعیین کنند. این قوانین ممکن است شامل تقسیم منابع، نوبت‌دادن و حل تعارض‌ها باشد. والدین می‌توانند به وضع این قوانین کمک کنند و در صورت بروز مشکل، با کودکان به صحبت بپردازند و برای حل تعارض و اجرای صحیح قوانین فرزندان را تشویق کنند.

۴. پیشنهاد‌های مثبت: استفاده از پیشنهاد‌های خلاقانه و مثبت می‌تواند به بهبود رفتارها و خلاقیت کودکان کمک کند؛ به‌عنوان‌مثال، می‌توانید به کودکان پیشنهاد دهید که به ‌جای دعوا، یک بازی دست‌ساز را در کنار هم بسازند و باهم به اشتراک بگذارند.

۵. آموزش مهارت‌های اجتماعی: والدین می‌توانند به کودکان خود مهارت‌های اجتماعی مانند شناخت و به‌اشتراک‌گذاری احساسات، همدلی، حل تعارض و استفاده از کلمات صحیح برای بیان نیازهای خود را آموزش دهند. این مهارت‌ها می‌توانند به کودکان کمک کنند در مواقع مشاجره، درک بهتری از دیگری پیدا کنند و به شکل سازنده‌تری با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. مشارکت فعال والدین در کنترل این نوع شرایط، حائز اهمیت و موردتأکید است.

والدین با به‌اشتراک‌گذاری دیدگاه و تجربه خود، می‌توانند به کودکان نشان دهند که راهکارها و رویکردهایی مانند مذاکره، همدلی و تفاهم می‌تواند به حل مشکلات کمک کند؛ همچنین در این فضا داشتن صبر، همدلی و آرامش نیز بسیار مهم است تا والدین بتوانند کودکان را در اداره‌ نزاع‌ها بر اساس اصول قابل‌احترام و حقوق متقابل آموزش دهند.تمامی آموزش‌ها در محیط‌های مختلف مانند خانه، مهدکودک و کلاس‌های درس باید به‌طور مداوم و با تکرار کافی ادامه پیدا کند تا کودکان این مفهوم را به‌خوبی درک کرده و از آن به‌صورت اثربخش استفاده کنند.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

شانزده + سه =