کسبه و ساکنان منطقه درباره میدان عتیق و بافت اطراف چه می‌گویند؟

خوابید و خوابید و خوابید و دیگر بیدار نشد!

میدان «کهنه» نونوار شده و کالبد فیزیکی آن کف‌پوش‌ و آجرپوش جدیدی به تن کرده تا در طرح احیای این میدان، نقش تاریخی، فرهنگی و گردشگری آن تقویت شود.

تاریخ انتشار: 20:51 - دوشنبه 1403/07/9
مدت زمان مطالعه: 5 دقیقه
خوابید و خوابید و خوابید و دیگر بیدار نشد!

به گزارش اصفهان زیبا؛ میدان «کهنه» نونوار شده و کالبد فیزیکی آن کف‌پوش‌ و آجرپوش جدیدی به تن کرده تا در طرح احیای این میدان، نقش تاریخی، فرهنگی و گردشگری آن تقویت شود.

این میدان را سلجوقیان در مرکز اقتصادی و اجتماعی آن دوره اصفهان و در نزدیکی مراکزی همچون مسجد جامع، هارونیه و همچنین در همسایگی محله‌های مهمی چون طوقچی، جوباره و دردشت بنا کردند و اصناف گوناگون، در آن محل و کنار هم جمع شدند تا حیات اقتصادی اصفهان تکمیل شود؛ اما در دهه هشتاد طرح احیای این میدان شامل تخریب سبزه‌میدان و مغازه‌های اطراف برای احیا و ساخت دوباره میدان عتیق و همچنین ساخت زیرگذر برای کاهش ترافیک در این محور اجرایی شد. از آن پس اهداف مدنظر این اقدام یعنی اعتلای کیفیت زندگی اجتماعی شهروندان و افزایش کارایی و بهره‌وری از این میدان، رنگ تحقق به خود نگرفت و چنان‌که شواهد نشان می‌دهد، روح تعالی و سرزندگی از آنجا رخت بربست و این منطقه پویایی خود را از دست داد.

فروش پرنده، کیف، پوشاک، آبمیوه و بستنی کاربری عمده مغازه‌های ورودی پارکینگِ میدان عتیق است و به‌جز این، بقیه مغازه‌ها همچنان توخالی از محتوا و رفت‌وآمد خاک می‌خورند.

بن‌بست اقتصاد!

کسبه و مردمی که سال‌ها با آن منطقه انس داشتند، اکنون با نارضایتی خاطر از این تغییرات یاد می‌کنند و اولین عبارتی که برای مقایسه رونق اقتصادی قبل و بعد از احیای میدان عتیق به کار می‌برند، این است که «راه‌ها بسته شده است و مسیر عبورومرور به این میدان و بازار به‌سختی انجام می‌شود».

ابتدای کوچه‌ منتهی به مسجد کمرزرین مغازه‌های طلافروشی پشت سر هم ردیف شده‌اند و در میان آن‌ها تنها به سبب وجود مغازه‌های میوه‌فروشی، سبزیجات، چینی و بلور مردم تردد دارند. در نمایی دور از انتهای کوچه با وجود ساخت‌وسازهای جدید و نوساز، تجمع زباله‌ها و ته‌سیگار و گردوخاک را می‌بینیم. اینجا آن‌قدر خلوت است که کسی جرئت نمی‌کند به‌تنهایی از آن رد شود و به گفته کسبه، محلی برای کارتن‌خواب‌ها شده است.

صاحب مغازه آبمیوه و بستنی‌فروشی که سابقه طولانی حضور در این منطقه را دارد و از مغازه‌های پر رفت‌وآمد محسوب می‌شود، درباره جنبه‌های اقتصادی و اجتماعی تغییرات میدان می‌گوید: مسیر غیراصولی عبور خودرو در این قسمت از میدان، رفت‌وآمد مردم را کاهش داده؛ درحالی‌که قبل از احیای این میدان تا درِ این مغازه ایستگاه اتوبوس برای مردم وجود داشت. او درباره میزان امنیت این منطقه می‌گوید: بیشتر از ساعت 10 شب نمی‌توان اینجا ماند؛ تاریکی مطلق همه‌جا را فرامی‌گیرد و انواع معتادان و کارتن‌خواب‌ها در این محل حضور دارند. در طول روز هم می‌توان آن‌ها را دید.

خرابی یک‌شبه مغازه‌ها و خانه‌نشینی شبانه‌روزی کسبه

بعضی از پیش‌کسوتان بازار در پاسخ به تغییرات میدان از نظر رونق اقتصادی و کاهش معضلات اجتماعی می‌گویند: «صد هزار برابر بدتر شد.» در یک مغازه میوه‌فروشی، فروشنده‌ها از یکدیگر سبقت می‌گیرند که بگویند اینجا نارضایتی موج می‌زند و مغازه‌ها را خراب کردند و باعث شد پیرمردان این محله و صاحبان مغازه از غصه دق کنند و بمیرند یا بعضی از آن‌ها خانه‌نشین شوند: «کسبه‌ کنار هم بودند و با هم کار می‌کردند و با این کار از هم جدا شدند و رونق از کارشان گرفته شد.» مرد جوانی از انتهای مغازه به جمع ما اضافه می‌شود تا ادامه صحبت‌ها را تکمیل کند و بگوید: «زمانی که مغازه‌هایشان را گرفتند، نتوانستند مغازه بهتری بخرند و دولت مفت از آن‌ها گرفت، خیلی‌ها بیکار شدند و اکنون بیشتر افغان‌ها اینجا آمدند و اجاره می‌کنند و مشغول به کار می‌شوند.» او معتقد است که بیکاری، علت اصلی افزایش کارتن‌خواب‌ها و دزدی در این محله شده‌است.

ویرانی به جای آبادانی

سوی دیگر بازار، قوری‌های کوچک و بزرگ با نقش و نگاره‌های سنتی روی طاقچه مغازه‌ای کنار هم در انتظار خریدار به صف شده‌اند و پیرمردی 70 ساله به‌رسم مشتری‌مداری با تک‌دندانی که به یادگار از دوران جوانی‌اش نگه ‌داشته است، در پاسخ به سؤالی درباره اوضاع اقتصادی میدان با پوزخندی می‌گوید: «خوابید و خوابید و خوابید و دیگر بیدار هم نمی‌شود!»
خانمی از راه رسید و از قیمت‌ها پرسید: «لیوان‌ها چنده؟»
– «دستی 60 تومان و 70 تومان. 120 تومان هم داریم.»
– «قوری‌ها چه قیمته؟»
– «این‌ها ساخت اصفهانه و قابل حرارته. فقط درش رو با نخ ببندید که نیفته و بشکنه، حیفه این قوری‌هاس.»

همان‌طور که در مغازه‌ رنگ‌پریده‌اش که دیوارهایی پوسته‌پوسته‌شده با سیم‌کشی‌های بیرون‌زده دارد، مشغول فروش قوری و استکان است و با تأسف و غم می‌گوید: «وقتی اینجا رو خراب کردن با نارضایتی بود و مالک مغازه‌ها شب خواب بودن و صبح اومدن دیدن که طاق مغازه روی جنس‌هاشون خراب شده. برا همین اینجا رونق نگرفته!»
کم‌کم مشتری‌ها را راه انداخت و چند تکه از اجناسش به فروش رفت: «الان رو نبینین که چندتا مشتری اومده. پاقدم شما خوب بوده. راه‌ها اینجا محدوده و بسته شده و دیگه از مشتری خبری نیست. اینجا از یک دکان کوچیک 10 نفر نون می‌خوردن. الان این مغازه‌های جدیدی که روی میدون ساختن، خالیه و کسی کاروکاسبی راه نینداخته چون با نارضایتیه! این پارکینگی که احداث شده بیشتر گردوخاک و مانع ایجاد کرده.»

ارزان خریدند و گران فروختند!

کلکسیونی از کنترل‌های قدیمی و ابزار صوتی و تصویری در ویترین مغازه‌ای در میان راسته بازارِ ضلع دیگر مسجد جامع، جلوه متفاوتی دارد و به گفته اهالی کسبه یکی از قدیمی‌ترین مغازه‌ها در این منطقه است. اکنون دیگر پسر به‌جای پدر این مغازه را اداره می‌کند. صاحب مغازه همان‌طور که اسباب و وسایل داخل مغازه را مرتب می‌کند، چشمش به اخبار تلویزیون است. از اوضاع اقتصادی بازاریان بعد از احیای میدان عتیق می‌گوید: «راه‌ها بسته و اوضاع اقتصادی افتضاح است. چند روز گذشته حادثه‌ای اینجا اتفاق افتاد که اورژانس و آتش‌نشانی امکان عبور نداشتند و مغازه چنددقیقه‌ای در آتش سوخت. درواقع این مسیرها بدون برنامه و پیش‌‎بینی ساخته شده‌اند.»

از ابتدای ماجرای تخریب تعریف می‌کند: «چهار مغازه ما را شهرداری خراب کرد و این مغازه هم که اکنون در آن حضور دارم، خراب می‌شود. به ما گفتند قرار است مغازه‌ها را برای مرمت میدان، احداث خیابان یا فضای سبز خراب کنند؛ درحالی‌که مغازه را خراب کردند و دوباره به جای آن مغازه ساختند. مغازه را 90 میلیون خریدند و به جای آن مغازه‌ای را که ساختند، سه میلیارد تومان به فروش رساندند و حتی آن مغازه‌ای که به ما دادند، در مسیر بسیار خلوتی قرار دارد و رفت‌وآمدی نمی‌شود. از سوی دیگر در این مکان که به ما مغازه داده‌اند، قبلاً مغازه بوده و با نارضایتی از مردم گرفته شده است.»

از معضلات اجتماعی و امنیتی میدان می‌گوید: «بعدازظهرها از خانم 15 ساله تا پسر 5ساله معتاد و موادفروش در انتهای خیابان مسجد کمرزرین و حتی زیر دکه‌ها و خرابه‌ها دیده می‌شوند که نسبت به گذشته تعداد آن‌ها بیشتر شده؛ زیرا قبلاً مغازه‌ها و خانه‌ها مالک داشت و اکنون خرابه و متروکه شده است».

باید رضایت باشد…

یکی از اهالی منطقه در مسیر محله جوباره و مسیر مسجد کمرزرین با شنیدن این صحبت‌ها درددلش باز شد و گفت: «شبانه لودر گذاشتند و مغازه‌ها را خراب کردند! فردای آن روز صاحبان مغازه‌ها با دیدن چنین صحنه‌هایی سکته کردند…» مکث کرد و دوباره ادامه داد: «مال مردم را باید دولت بخرد “به رضایت” و نه اینکه با مأمور و لودر به مال و اموال دست‌درازی کنند.»

28 سال راننده اتوبوس شرکت واحد بوده و اکنون بازنشسته شده است. با آن چهره پدرانه و گرد سفیدی که به ریش‌هایش نشسته از دردهای روزگار و بی‌محلی مسئولان با بغض می‌گوید: «درد زانوهای خودم و عمل زانوهای همسرم ثمره این ساخت‌وسازهای بی‌برنامه محلات و بی‌محلی به آبادانی برخی از محله‌ها همچون جوباره است».

اصرار می‌کند که از وضعیت خانه‌ و محله هم بازدید داشته باشیم و در مسیر تعریف می‌کند: «بارها به شهرداری گفتم که به این خانه‌ها و وضعیت نابسامان این محل رسیدگی کند؛ اما چیزی جز بی‌توجهی نصیبمان نشد.» با دوچرخه‌اش به راه افتاد و پیاده چند قدمی تا خانه‌اش همراه شدیم که در مسیر ماشینی بدون سپر دیدیم: «اینجا نمی‌توان ماشین بیرون گذاشت سریع قطعات آن را می‌دزدند». همه این معتادان و دزدان را با شعر «شغال بیشه مازندرانی، نگیرد جز سگ مازندرانی» از همین محله و تابع ایران می‌داند، نه افغانی!

در میان خانه‌ها و درهای زنگ‌زده ردیف‌شده داخل کوه یک سراشیبی تند و تورفتگی شدید به سمت خانه این پیرمرد وجود داشت. می‌گوید حدود 45 سال است از این سراشیبی به خانه خود می‌رسد: «شهرداری اینجا را زباله‌دانی کرده و این محل را تعمیر نمی‌کند و حاصل آن چیزی جز درد زانو و کمر نیست. تعمیرات این خانه را انجام داده‌ام و همچنان نیاز به تعمیرات دارد. در گذشته کارها با ضابطه بود و اکنون با رابطه است. کار دست اهل نیست.» پیرمرد اعتقاد دارد مسئولان شهرداری نباید پشت میز بنشینند؛ بلکه باید در محلات، رفت‌وآمد داشته باشند و شهر را “داری” کنند.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

یازده + هفت =