به گزارش اصفهان زیبا؛ میدان عتیق اکنون دارای مشکلات و معضلات متعددی است. در مجموعه مصاحبهها و گزارشها بخشی از این مشکلات منعکس شدهاست و نیاز است با احصای دقیق مسائل و مشکلات این میدان، به یک صورتبندی صحیح از آنها رسید.
در یک صورتبندی با نگاه عِلّیلایهای میتوان مسائل گفتهشده این میدان را در چهار لایه موردبررسی قرار داد. در لایه مسائل آشکار، ظهور آسیبهای اجتماعی در میدان، کاهش امنیت میدان، کم رونقی در میدان، حضور گسترده اتباع در آن، به وجود آمدن انسداد ترافیکی و در یک معنای کلیتر «رکود» از مهمترین مسائل میدان عتیق است.
در میدان عتیق حجرهها، عمدتاً تعطیل هستند و آنهایی هم که کار میکنند با هدفی که برای آن در نظر گرفتهشدهبود، همخوانی ندارند. مثلاً یک حجره برِ میدان، با کاربری آرایشیبهداشتی فعالیت میکند و یا حتی حجره دیگری تبدیل به انبارشده است!
درحالیکه نگاه سازندگان این بوده که در اینجا کاربریهای فاخری وجود داشته باشد مانند کاربریهایی که در میدان امام(ره) مشاهده میکنیم. بنابراین میتوان گفت یکی از مهمترین مسائل میدان در لایه آشکار، خروج از نظم کارکردی و عدم تحقق بُعد کارکردی آن است. این عدم تحقق بُعد کارکردی در بقیه کاربریهای میدان نیز قابلمشاهده است. مثلاً در دورهای اینجا قرار بود بهعنوان محل تجمع هیئات مذهبی درنظر گرفتهشود. اما پس از چند سال این ایده با شکست مواجه شد بهطوریکه هماکنون در مهمترین مناسبت مذهبی سال، در اصفهان میدان امام حسین(ع) این نقش را ایفا میکند. مشکل دیگری که در میدان خودش را نشان میدهد، دسترسی دشوار به میدان است که هم خیابان عبدالرزاق و هم خیابان ولیعصر(عج) و هم خیابان هاتف را بهصورت بنبست درآوردهاست. علاوه بر اینکه زیرگذر نیز با آلودگی شدید هوا مواجه شده و وجود ایستگاه اتوبوس به این مسئله دامن زده است.
درواقع در مرکز کنش اقتصادی سنتی اصفهان برای حل شدن یک گره، گرههای دیگری ایجادشده است. نکته دیگری که در لایه اول مسائل میدان میشود به آن اشاره کرد، تصور مسئولین برای تغییر پایگاه اقتصادیاجتماعی با اجرای این پروژه است! با این نگاه، «میدون کهنه» یا «سبزه میدون» به میدان عتیق یا میدان امام علی(ع) تبدیل میشود. با این تغییر تصور میشده جایی که «بازار حیوون» داشته و سبزیفروشیهای کثیف در آن مستقر بودهاند و خرازیهای کوچک در آن فعالیت میکردند به یک مکان با مخاطب طبقه متوسط شهری ارتقا مییابد! شکست این سیاست، جایی خود را نشان میدهد که کسبه میگویند ما در اینجا نه خریدار اجناس گرانقیمت را داریم و نه میتوانیم اجناس را به قیمت ارزان برای خریدار کمتوان عرضه کنیم. این اختلال مهمی است. طراح میدان دوست داشته جایی که قبلاً مغازه خرازی بوده، اکنون طلافروش بیاید. الان که این اتفاق نیفتاده، اکوسیستم به هم خورده است.
باید توجه داشت کاربری طلافروشی در محدوده میدان عتیق سابقه حضور داشته است اما طبقه اقتصادی که به آن مراجعه میکردند آن طبقه اقتصادی نبودند که مثلاً در بازار هنر، طلا خریداری میکنند. از نگاهی دیگر، کارکرد بازار هنر برای فروش طلا با کارکرد محدوده میدان عتیق برای فروش طلا متفاوت بوده است. بنابراین باید دقت داشت وقتی صحبت از کاربری میکنیم، تشابه اسمی کافی نیست. بلکه پایگاه اقتصادی که حضور مییابد مهم است. به این مسئله نهتنها توجهی نشده بلکه حتی در گفتههای مسئولین وقت این صحبت به چشم میآید که مغازهها از یک طبقه اقتصادی اجتماعی خریداریشده اما به طبقه دیگری فروختهشده است. به همین دلیل این طبقه جدید که انگیزه کافی برای راهاندازی کسبوکار ندارد و ناگزیر نیست به این محل بیاید، مغازهاش را به انبار تبدیل کرده است.
در اینجا مدیران شهرداری با یک چرخه بسته روبهرو هستند: «مغازهدار باید به میدان بیاید تا میدان رونق پیدا کند و میدان باید رونق پیدا کند تا مغازهدار بیاید!» وقتی مغازهدار از یک طبقه اقتصادی باشد که ناگزیر به آمدن به میدان نباشد، این چرخه حلنشده باقی میماند. باید توجه داشت ما در شهرمان به یک «میدون کهنه» برای تعاملات اقتصادی قشر ضعیف نیاز داشتهایم اما تلاش کردهایم آن را تبدیل به «میدان عتیق» برای قشر متوسط کنیم. این همان اتفاقی است که به گونه دیگری در محله زینبیه اصفهان هم در حال رخ دادن است.
ما باید بفهمیم تغییر اکوسیستم با تغییر چند پیچ و مهره اتفاق نمیافتد. کسی که به دنبال جنس باکیفیت و گران است سراغ میدان عتیق نمیرود. مغازهدار میدان عتیق هم با تغییر مغازهها و بالا رفتن اجارهها در این مکان، نمیتواند اجناسش را با سود کمتری بفروشد. بنابراین طبقه ضعیف هم نمیتواند خریدهایش را در این میدان انجام دهد. مثلاً در همین محدوده، با احداث میدان عتیق دسترسی به پاساژ جعفری بسیار سخت شد، آنهم بهعنوان بازاری که سالها پاتوق یک سری از اصناف مربوط به پوشاک بوده است. پس از چند سال با احداث خیابان جدید، دسترسی کمی بهتر شد.
این نوع مداخلات کالبدی اکوسیستم را به هم زده و میدان را دچار مشکلات اقتصادی آشکاری کرده است. ظهور آسیبهای اجتماعی در این منطقه و تبدیلشدن به فضای بیدفاع شهری را نیز میتوان از مسائل آشکاری دانست که میدان به آن دچار شده است. وقتی میدان کارکرد نداشته باشد و هویتی پیدا نکند مستعد تبدیلشدن به فضای بیدفاع شهری است و از همینجا میبینیم که آسیبهای اجتماعی در آن ظهور مییابد.
درمجموع میتوان گفت در لایه اول مسائل میدان عتیق برای حل مشکلات بهصورت کوتاهمدت به راهکارهایی جهت رونق فضا نیاز داریم. شهرداری در برههای به سمت برگزاری رویدادهایی در این مکان جهت حضور مردم در میدان حرکت کرده است. باید توجه داشت این راهکارها باید همراه با برطرف نمودن مشکلاتی باشد که در اثر عدم رونق در میدان به وجود آمده است؛ مانند احیای تجهیزات و زیرساختهای تفریحی (آبنما، فضای سبز و…)، تأمین امنیت میدان با حضور پلیس در ساعاتی از شب و…. همچنین برای رونق کسبوکار باید مشوقهای اقتصادی برای صاحبان حجرهها در نظر گرفته شود. سامان دادن پارکینگهای جنبی و تسهیل تردد در کنارگذر میدان هم میتواند در رونق فضا مؤثر باشد.
وقتی با نگاه عِلّیلایهای به مسئله نگاه کنیم در یک لایه عمیقتر یعنی لایه علتهای سیستمی باید به دنبال دلیل مسائل و مشکلات آشکار باشیم. چرا رونق اقتصادی در میدان ایجاد نشد و چرا کاربریهای مدنظر به میدان نیامدند؟ چون منطق سیستم شهرداری بهعنوان متولی شهر این بود که در اینجا یک میدان شیک، لوکس و خوشگل بسازد. این منطق به دلایلی که تشریح شد، معیوب بود و این مسائل آشکار را به وجود آورد.
بخشی از مشکل میدان عتیق ناظر به عدم هماهنگیها و واگرایی در همین لایه علتهای سیستمی است. به این معنی که نهتنها قسمتهای مختلف درون شهرداری نتوانستند تجربیات و فعالیتهای خود در حوزههای گوناگون حملونقل، شهرسازی، خدمات شهری و… را در این میدان همسو و همگرا کنند بلکه شهرداری در تعامل با مردم نیز نتوانست به همگرایی برسد و مشارکت مردمی را بهطور صحیح برای این پروژه جلب کند.
یکی از مهمترین راهکارها در این لایه، تغییر نگرش مدیران به پروژه و جایگزین نمودن واقعبینی بهجای رؤیاپردازی درباره این میدان است. بازبینی و تکمیل فازهای بعدی میدان باید با چنین رویکردی اتفاق بیفتد. این مسئله در تعریف راهکارها برای لایه اول میتواند بسیار مؤثر باشد. فراهم نمودن سازوکاری جهت تقویت مدیریت یکپارچه میدان عتیق نیز ازجمله راهکارهای ضروری جهت حل مسائل و مشکلات سیستمی میدان است. همچنین در سطحی بالاتر باید نگاه مدیریت شهری به پروژهها از «نگاه گزارش عملکردی» به سمت «نگاه دو امدادی» حرکت کند. در نگاه دو امدادی، مدیران در بازههای زمانی گوناگون، رقیب یکدیگر نیستند بلکه فعالیتشان مکمل یکدیگر در جهت منافع شهر است. در این نگاه، مهم نیست که این پروژه به نام چه فرد یا دورهای است بلکه مهم آن است که مردم بتوانند از منافع آن استفاده کنند.
یکی دیگر از راهکارهای مهم برای حل مشکلات میدان در لایه علتهای سیستمی، تلاش جهت عدم ایجاد برچسب جدید بر میدان (مانند حضور پررنگ اتباع) است. مدیران باید به این نکته توجه داشته باشند که شدت حضور اتباع در میدان، آن را در معرض ایجاد برچسبهای جدید قرار داده است. همچنین باید راهکارهای جدی برای همزیستی متوازن اتباع و غیراتباع در میدان، کشف و تعریف شود.
با نگاه علی لایهای وقتی مسائل میدان عتیق را به لایه سوم یعنی گفتمان میبریم متوجه نکته ظریفی میشویم و آن اختلال گفتمانی و بینسبتی علوم انسانی با مهندسی است. وقتی ما با نگاه مهندسی به علوم انسانی نگاه کنیم در معرض این خطر هستیم که جامعه، مردم، فرهنگ، هویت و مفاهیمی از ایندست را بهصورت ملات ببینیم و با آن ماکتی درست کنیم که هیچ کارکردی نداشته باشد.
میدان عتیق درزمانی که به بهرهبرداری اولیه رسید بهعنوان یکی از نمادهای تمدن ایرانیاسلامی در سطح کشور مطرح شد. این میدان در یک نگاه فراتر که مربوط به لایه چهارم گفتمان شهر زندگی میشود یکی از مصادیق شهرسازی با رؤیای هویتی در این سالها است. در چنین نگاهی که در ذهنیت مدیران وجود دارد، تصور میشود هویت را میتوان به کالبد شهر الصاق کرد و یا اینکه تصور میشود آن را میتوان «ساخت». اگر نگاه الصاقی به مفهومی مانند «تمدن اسلامی» داشته باشیم، آن را بهعنوان یک امر متعین درنظر میگیریم و تلاشمیکنیم آن را «بسازیم» درحالیکه تمدن به این معنا «ساختنی» نیست. حاصل تمدن الصاقی و هویت الصاقی، تبدیلشدن به ماکت و فانتزی است و در عمل هم هیچ کارکرد واقعی نخواهد داشت.
در میدان عتیق مجموعه زیرگذر زودتر از بقیه اجزا به بهرهبرداری رسید چون کارکرد ترافیکی داشت و درواقع اولین مواجهه مردم با شکل جدید میدان بود. اما خود میدان چون درمجموع به دلایل پیشگفته، برای مردم کارکردی نداشت نتوانست هویتی را هم ایجاد کند. هویت در دل کارکرد اتفاق میافتد و از فضای انتزاعی و فانتزی نمیتوان انتظار هویتبخشی داشت.
نکته دیگر، نوع نگاه شهرداری به مردم در جریان پروژههای اینچنینی است. شهرداری پروژههایی ازایندست را «محرک توسعه» میداند و اعتقاد دارد میتواند رفتار مردم را با این پروژهها تغییر دهد. با چنین نگاهی میگوید من این بناها را ایجاد میکنم و مردم مطیع رفتار من میشوند و در نقشهای که من طراحی میکنم حرکت میکنند. در ادبیات علوم انسانی به این نوع نگاه به انسان، «انسان اقتصادی» گفته میشود. شهرداری میگوید من بهعنوان متولی شهر در این مکان فرصت سوداگری اقتصادی ایجاد میکنم و شهروند نیز در این منطق اقتصادیِ من حرکت میکند. وضعیت فعلی میدان عتیق نشان میدهد این نگاهِ صرفاً اقتصادی، جوابگو نیست. این نکته مهمی است که رفتار مردم با منطق صرفاً اقتصادی قابلتحلیل نیست.
برای فهم بهتر موضوع، پسری را در نظر بگیرید که قبل از رفتن به خواستگاری پیش خود تصور میکند: «من چون ماشین و خانه و شغل خوب دارم، پس حتماً جواب مثبت میشنوم!» میدان عتیق همانجایی است که دختر به این پسر خیلی محکم جواب رد داده و او را متعجب کرده است. (از این بگذریم که در این مورد، ماشین و خانه و شغل یعنی میدان و مغازههای تازه ساختهشده هم چندان جالب نبوده و خواستگار، مقداری هم توهم داشته است!)
با بررسی مسائل میدان عتیق در لایه چهارم یعنی استعاره و اسطوره به نگاههای جالب دیگری هم برخورد میکنیم. مثلاً از مدیران شهرداری که در این پروژه دخیل بودهاند گاهی این عبارت شنیده میشود که «اینجا الان رونق ندارد، 10 سال دیگر رونق پیدا میکند.» این عبارت بیش از اینکه ناظر به یک پیشبینی باشد، از موضعی بالا به پایین صادرشده که خود را «عقل کل» و مردم را افرادی میداند که خیلی دیر میتوانند «محاسن اقدامات شهرداری» را متوجه شوند. در چنین نگاهی، شهرداری خود را محتاج فهم منطق مردم نمیداند بلکه اعتقاد دارد بهعنوان عقل کل، بهتر از مردم میتواند تشخیص دهد و تصور میکند مردم هم، راهی بهجز همراه شدن با شهرداری ندارند. شهر در چنین نگاهی، مومی مرده است که شهرداری میتواند هرطور بخواهد درباره آن تصمیم بگیرد و کوچکترین مقاومتی در برابر این تصمیمات نیز با مجازاتی همچون همین راکد ماندنِ میدان، روبهرو میشود. این تفکر در پسزمینه نگاههای شهرداری وجود دارد و هروقت جرئت داشته باشد منجر به اقدام میشود.
آخرین نکتهای که میتوان در لایه چهارم یعنی استعاره و اسطوره در نظر گرفت، ارزشهای ذهنی مسئولین شهرداری است. نوع اجرای پروژه احیای میدان عتیق نشاندهنده این است که فعالیتها و مداخلات عظیم عمرانی، در تصور مدیران شهری یک ارزش محسوب میشود. پروژه میدان عتیق اگر طور دیگری طراحیشده بود که بدون برپایی کارگاههای عظیم ساختمانی و بهتدریج و با مداخلات آهسته و پیوسته انجام میشد، مسئولین وقت احساس نمیکردند که فعالیت مهم و ارزشمندی را انجام دادهاند. درواقع این استعاره در پسزمینه نگاه مسئولین وجود داشت که هرچه فعالیت عمرانی، عظیمتر و حجم مداخله عمرانی وسیعتر باشد، فعالیت انجامشده ارزشمندتر است. در دورهای این استعاره در شهرداری بسیار پررنگ بود و در سایر پروژههای انجامشده در شهر مانند احداث خیابان دوطبقه امام خمینی(ره) نیز میتوان ردپای آن را دید.
در لایههای سوم و چهارم تغییر رویکرد پوزیتیویستی به علوم انسانی و جایگزین کردن آن با یک نگاه تفسیری انتقادی جایگزین، ازجمله راهکارهاست. همچنین نگاه «انسان اقتصادی» که تصور میکند انسانها تنها بر مبنای سود اقتصادی حرکت میکنند در راهکارهای مطرحشده برای بهبود وضعیت میدان عتیق باید تغییر کند. در صورت عدمتغییر این نگاه، همچنان راهکارها بیتأثیر خواهد بود. باید انسان هویتمند به جای انسان اقتصادی در ذهن مدیران جایگزین شود و راهکارها با توجه به اقتضاهای انسان هویتمند طراحی و تدوین شود. در لایههای سوم و چهارم مسائل میدان عتیق نگاه مدیران به شهر نیز باید از «شهر صامت» به «شهر روایتمند» تغییر کند.
میدان عتیق، یک لوکیشن جغرافیایی ساده نیست، یک مکان با روایت و هویت است که باید روایتهایش را شنید و آنها را به کار گرفت. در حال حاضر روایت «غصب»- فارغ از صحتوسقمش- یکی از روایتهای مهم میدان است، تا این روایت بازسازی و اصلاح نشود نمیتوان امیدی به اصلاح شرایط داشت. «میدان کهنه» و «سبزهمیدان» نیز هر یک حاوی روایتهایی از این جنس هستند که باید مدیران به آن توجه کنند.
درنهایت باید توجه داشت که در مدل علّی لایهای، کار در هر چهارلایه باید همزمان با یکدیگر جلو برود. طبیعتاً هر چه به لایههای پایینتر نزدیک میشویم، راهکارها در مدتزمانی طولانیتر انجام میشود اما از این هم نباید غافل بود که لایهها به همدیگر مرتبط هستند و برای فعالیت در هر لایه باید به لایه زیرین و رویین دقت نمود. پس از کشف دقیق راهکارها باید اجرای آن نیز مرحلهبهمرحله ارزیابی شود تا بهمرور شاهد بهبود وضعیت میدان باشیم.