به گزارش اصفهان زیبا؛ «اجتماع پیادهروی اربعین» سال 1445 قمری هم میگذرد؛ اجتماع نوپایی که بر مدار پیادهروی محبان اباعبدالله(ع) شکل گرفته و در همین اندکسالهای حیاتش بارها رکوردهای جهانی را با حضور پرشور مردم بالا و پایین کرده است؛ حضور پرشوری که به گفته استاندار کربلا بعید نیست که در سالهایی نهچندان دور، حضور 50 میلیونی زائران را شاهد باشیم!
زمانی که از پیادهروی اربعین سخن میگوییم، نخستین تصویری که در ذهن انسان نقش میبندد، خیل زائرانی است که در مسیر نجف به کربلا حضور پیدا کرده و عمود به عمود را با پای پیاده میپیمایند؛ اما کافی است تنها یکبار در این مسیر گام گذاشته باشی تا بعدازاین هرچه به یاد میآوری لطف، محبت، تکریم، احترام و عشق خادمان اباعبدالله(ع) باشد؛ تصویری از خدمت خالصانه موکبداران که با هیچ منطقی جور درنمیآید، بر هیچ رابطه ریاضی منطبق نمیشود و هیچ چشمی تا حقیقت آن را نبیند بر آن صحه نمیگذارد! بااینحال، آنچه به چشم میبینی، همان است که بهواقع وجود دارد.
جمعیتی چنددهمیلیونی با فرهنگ، زبان، دین و آدابورسومی مختلف که در سرزمینی واحد جمع شده و روز و شبهایشان چنان با تکریم و احترام میگذرد که نمونهاش را هرگز ندیدهاند؛ آن هم احترامی بیمنت، خالصانه و عاشقانه! تکریمی صادقانه از سوی مردمی که شاید خودشان با فقدان بدیهیترین امکانات زندگی دستوپنجه نرم میکنند؛ اما آنچنان برای تو سنگتمام میگذارند که عرق شرم بر وجودت مینشیند.
این خلاصهای است از آنچه هرساله در اجتماع پیادهروی اربعین به وقوع می پیوندد؛ پیوستاری که در یکسوی آن زائران و گامهایشان به چشم میخورد و در سویی دیگر، خادمانی که معلوم نیست با کدام معجزهای اینچنین پای کار ایستادهاند! خادمانی که گاه همان اندک داشتههایشان را وقف امام حسین (ع) کرده و کل سال را چشمانتظار به ثمر رسیدن آن هستند.
آنچه به چشم آمد
این شناختی است که از همان اندک حضورم در مسیر پیادهروی اربعین به دست آوردم؛ از همان شروع سفر که شبی را مهمان خانوادهای اهوازی شدیم؛ خانوادهای که میگفتند این اتاق خانهمان را وقف امام حسین(ع) و زائران او کردهایم و از آن زمانی که میخواستیم خانه را بازسازی کنیم، قرار شد که طراحی خانه بهگونهای باشد که راحتی زوار در اولویت باشد.
این شناختی است که از رسیدن به صحن و رواق حضرت زهرا (س) در نجف اشرف به آن دست پیدا میکنم؛ مکانی که حالا چندسالی است برای استراحت و اسکان زائران امیرالمؤمنین فراهم شده و به گفته خادمانش، خشتخشت آن بر پایه موقوفات مردمی است و راستی که چه نیکو انفاقی است آنچه پناهگاه زائر مولا باشد!
قدمهایمان که به مشایه میرسد، سوژههایی اینچنین ناب به کرات دیده میشود. موکبدارانی که هرکدام ابزار و وسایلشان را وقف اربعین حسینی کردهاند و جز در این دو دهه، کاربرد دیگری برایشان ندارد.
از دیگهای روحی بزرگی که هرروزه برای طبخ غذای زائران بر آتش گذاشته میشود تا مجمعهای مسی که میزبان اطعام زائران میشود؛ از استکانهای کمرباریکی که رنگ چای عراقی به خود گرفته تا آن «دله»هایی که طعم تلخ قهوه عراقی را به تن کردهاند.
قدمهایمان که به مشایه میرسد، با موکبدارانی آشنا میشویم که به گفته خودشان روزگاری بخشی از مالشان را در راه اباعبدالله انفاق کرده و حالا سالهاست که از برکت همان مال، مشغول خدمترسانی به زائران شدهاند؛ موکبدارانی که تنها خودشان از برکت مالشان بهره بردهاند، بلکه داستان خیرشان گوش به گوش شده و به درسی برای آنکه میشنود، تبدیل شده است.
همانطور که حجتالاسلام احمد سالک میگوید: «وقف یک سرمایهگذاری مادی و معنوی و جزو بهترین مصادیق انفاق و صدقات جاریه بهشمار میرود که توجه به آن، به تناسب مسائل مکانی و زمانی پاسخگوی نیازهای جامعه است؛ بهویژه آنکه برای عزاداری امام حسین علیهالسلام و پیادهروی اربعین صورت گیرد.»