یک محقق و نویسنده حوزه تاریخ شفاهی دفاع مقدس اظهار کرد: صحبتم را با جملهای از آقای علیرضا کمری، نویسنده و پژوهشگر حوزه دفاع مقدس شروع میکنم.
زمستان که خیز برمیدارد برای نفسهای آخر، سرعت انجام کارها میرود بالا. انگار دکمه دور تند را زدهاند و حتی مجالی نیست برای یک نفس تازه.
ذکر میپیچد توی لبهایش، دعا رخنه میکند در وجودش، هوای کربلا غوغا به پا میکند در دلش و راه میرساند او را به غرب و جنوب و به شهدا.
انتهای گلستان شهدای اصفهان، همانجا که شهدای عملیات کربلای ۵ در کنار فرماندهشان آرام گرفتهاند، از پر رفتوآمدترین مکانهاست.
«معصومه شجاعی» یا همان «صدیقه امامی» معروف بوده به خیاط ماهر و زبردست شهر گزوبرخوار؛ شهری در حوالی اصفهان. در همان سالهایی که هنوز جنگی نبود…
«انگار فرشتههای آسمانی دورش حلقه زدهاند»، «پدر در خونه مثل کوه میمونه». پدر… غرق خواندن کامنتهای کاربران درباره «حاج قاسم» بودم؛ همان کامنتهای روزهای اول شهادت سردار سلیمانی.
چه کسی بیدار است؟ شعور و آگاهی چیست؟چطور میتوان به آن رسید؟ چه عاملی در انتخاب روش زندگی تأثیر دارد؟ آیا تفاوتی میکند در کدام مرحله از تاریخ باشیم برای رسیدن به بلوغ و بیداری؟ اینها سؤالاتی است که این روزها ذهنم را درگیر کرده است!
صلاه ظهر؛ قرارمان است؛ توی آسایشگاه جانبازان. همین که من را میبیند، دوباره سر ناسازگاری برمیدارد؛ دفعه قبل هم همین شد.
«ولی آقای بابایی اصفهانی نبود»! آقا با اولین جمله کمی جوّ جلسه را عوض میکنند.
جانشین سپاه صاحبالزمان (عج) استان اصفهان در جلسه هماهنگی پوشش رسانهای کنگره ۲۴ هزار شهید استان اصفهان و بازدید از مکان اختصاص داده شده به برنامه اختتامیه در مصلای اصفهان اظهار داشت …
ارادتش به مادر حاجحسین خرازی زبانزد خیلی بچهرزمندههاست؛ آنقدر که او را دست راست و کمکحال حاجخانم طیبه تابش در طول سالهای حیات مادر معرفی میکنند و بهنوعی واسطه ارتباط مسئولان با ایشان.
یک حسن کاظمی به شهادت رسید و حسن کاظمی دیگری متولد شد.